اطرابلس

لغت نامه دهخدا

اطرابلس. [ اَ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) شهریست بشام و شهریست بمغرب، یا لغت شامیه است، یالغت رومی است، معنی آن سه شهر و این بحذف الف نیز آمده. ( آنندراج ). طرابلس یکی در شرق و دیگری در غرب. صاحب حدود العالم درباره اطرابلس شرق آرد: شهریست از شام بر کران دریای روم و اندر وی مسلمانانند. شهریست با نعمت بسیار و کشت و برز و خواسته های بسیار. ( حدود العالم ). و درباره اطرابلس غرب گوید: نخستین شهریست از افریقیه [ از ناحیت مغرب ]، شهری بزرگ است وآبادان و بر کران دریای روم نهاده است و مردم بسیارو جای بازرگانان روم و اندلس و هر چیز که از دریای روم خیزد آنجا افتد. ( حدود العالم ). رجوع به طرابلس در همین لغت نامه و معجم البلدان و مراصدالاطلاع شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لسان الغیب
لسان الغیب
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
میسترس
میسترس
چهارپایان
چهارپایان