ارثاد

لغت نامه دهخدا

ارثاد. [ اِ ] ( ع مص ) آرام گرفتن. ( منتهی الارب ). || ایستادن. || تیره رنگ شدن. ( منتهی الارب ). || به نم و تری رسیدن، چنانکه چاهکن. بخاک تر رسیدن در چاه کندن:و احتفر حتی ارثد؛ کند زمین را تا به نم آن رسید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سراسیمه
سراسیمه
پوزیشن
پوزیشن
شهرت
شهرت
فال امروز
فال امروز