اخواء

لغت نامه دهخدا

اخواء. [ اِخ ْ ] ( ع مص )گرسنه شدن. || بنهایت فربهی رسیدن مواشی. || آتش ندادن آتش زنه. || همه را گرفتن. گرفتن همه آنچه را که نزد کسی است. || اخواء نجوم؛ بی باران شدن ستاره ها و نیز میل کردن ستاره ها به فروشدن و غروب کردن. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زیبا
زیبا
رویت
رویت
کص
کص
افراهیم
افراهیم