ترکی نورمحلی، با نام اصلی مولوی ترک علیشاه قلندر نورمحلی و تخلص ترکی، سیاح، نویسنده و شاعر فارسیزبان شبهقارهی هند در سدهی سیزدهم و چهاردهم هجری قمری بود. او که در سال ۱۲۴۲ قمری (۱۸۲۶ میلادی) چشم به جهان گشود و در ۱۳۳۲ قمری (۱۹۱۴ میلادی) درگذشت، در آثار خود همواره نسبت نورمحلی را برای خویش برمیشمرد. این نَسَب، همانگونه که خود در مقدّمهی تذکرهی سخنوران چشمدیده بدان اشاره کرده، به زادگاهش مربوط میشود. عمدهی شهرت ترکی نورمحلی به دلیل سفرهای گستردهاش و نیز تألیف آثاری به زبانهای فارسی و اردو است.
آثار فارسی بهجایمانده از او، گواهی بر مهارتش در شاعری و نویسندگی است. از جمله تألیفات ارزشمند وی به فارسی میتوان به ساقینامه، رسالهی منظوم بدر حسین و مثنویهایی با عنوانهای صورت سرمد، گلزار محبت، طول امل، شکرآب و ناز و نیاز اشاره کرد. همچنین دو اثر منثور او با نامهای سرودالناظرین و گلبانگ ترکی بر غنای میراث ادبیاش افزودهاند. این شاعر پرکار، آثاری به زبان اردو نیز از خود به یادگار گذاشته که مثنویهای گلزار شهادت، جلال اختر، سعد و جمیله، تبسمکده و تمسخرکده و نیز دو دیوان شعر با نامهای سرمایهی حیات و شباب از آن جملهاند.
ترکی نورمحلی میراثدار فرزندانی اهل ادب بود. همانطور که در تذکرهی سخنوران چشمدیده آمده است، او پسری به نام فتحمحمد داشته که با تخلص قیصر شعر میسروده و دو دختر به نامهای بسمالله بیگم (تخلص: عصمت) و خیرالنسا بیگم (تخلص: عفت). این سه فرزند نیز راه پدر را ادامه داده و به زبان فارسی شعر میسرودهاند. بدینسان، خانوادهی ترکی نورمحلی نمونهای درخشان از خاندانهای ادبپرور در شبهقاره بهشمار میروند.