گوره دار

لغت نامه دهخدا

گوره دار. [ گ َ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آلوت بخش بانه ٔشهرستان سقز واقع در 24000 گزی باختر بانه و 8000 گزی مرز ایران و عراق. کوهستانی و سردسیر و دارای 55 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رودخانه گوره دار است.محصولات جنگلی و مختصر غلات دارد. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان آلوت بخش بانه شهرستان سقز واقع در ۲۴٠٠٠ گزی باختر بانه و ۸٠٠٠ گزی مرز ایران و عراق. کوهستانی و سردسیراست.

جمله سازی با گوره دار

در همه بخش‌های خط لوله گوره به جاسک و همهٔ تأسیسات مرتبط، از استانداردهای ملی (ایران) و بین‌المللی از جمله استاندارد IPS و API استفاده شده‌است.
تپه گوره وان جعفرآباد در شهرستان دیواندره، بخش مرکزی، روستای جعفرآباد واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۰۱۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تپه گوره وان هیجان در شهرستان دیواندره، بخش مرکزی، روستای هیجان واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۸۰۱۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
از حـضـرت امـام رضـا عـليـه السـلام سـؤ ال كردند از گوشت گوره خر، فرمود كه چونوحشى است خوردن آن جايز است اما نخوردنش نزد من بهتر است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انسجام
انسجام
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
مجال
مجال
اتی
اتی