دُردی درد که یابیم خوشی نوش کنیم دردمندیم پی هیچ دوائی نرویم
بدانستی ار درد من داشتی؛ که مارا دوائی جز این نیست نیست!
تنهایی پر هیاهو، مقدمه مترجم پرویز دوائی و مرتضی کاخی ۱۳۸۲
هجر خوش باشد اگر چشم توان داشت وصال درد سهلست اگر امید دوائی باشد
دوائی باد ازینجا درد جان است در آخر بیشکی عین العیانست