پالیده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کاویده، جستجوشده.
فرهنگستان زبان و ادب
ویکی واژه
جمله سازی با پالیده
در غبار خط نفس دزدیده آهی میکشم سرمهگردیدهست دل تا این صدا پالیده است
طبع آزاد از خراش جسم دارد انبساط زخمه تا بر تار میآید صدا پالیده است
ساقی به لبم بادهٔ پالیده فروبار در پرده دلم خون کن و از دیده فروبار