چکش خوری

لغت نامه دهخدا

چکش خوری. [ چ َک ْ ک ُ خوَر / خُر ] ( حامص مرکب ) خایسک پذیری. قابلیت ورقه شدن فلز. و رجوع به چکش خور و چکش خوردن شود.

فرهنگ فارسی

قابلیت ورقه شدن فلز.

جمله سازی با چکش خوری

💡 الا ای خاک مردم خوار تا کی خوری ماه و نگار و خسرو و کی

💡 اشک بی لخت جگر نیست غم نان چه خوری زاد این راه همین دیده تر می باید

💡 دل خون شدست ما را از بس جگر که خوردی حدی است آخر ای جان؛نیز این جگر خوری را

💡 گویند کز بهر چرا چندین خوری غم، چون کنم کآمد خوشی بخش همه، بخش من تنها همان