چشمۀ لرزه
جمله سازی با چشمۀ لرزه
با چنین کس که چشمۀ نور است خیره بر روُش جنت و حور است
دران بومی که مه می تابد و بس نداند چشمۀ خورشید را کس
همت خضرم کشد به چشمۀ حیوان جام می خوشگوار اگر بگذارد
کعبه است سرایش ز بزرگی ملکانرا کلکش حجرالاسود و کف چشمۀ زمزم
لب تشنۀ فرات و روانبخش کائنات خضر زلال چشمۀ حیوان کربلا
به گرد شعله گشت آن چشمۀ نور که گردد گرد شمعش آتش طور