چار شاخه

لغت نامه دهخدا

چارشاخه. [ خ َ / خ ِ ] ( اِ مرکب ) هر چیز که چهار شاخه داشته باشد. جار. لوستر. شمعدان چارشاخه ای که از سقف می آویزند یا بر روی جاچراغی میگذارند؛ چراغ چارشاخه ای.

فرهنگ فارسی

جار. لوستر. شمعدان چار شاخه ای که از سقف میاویزند یا بر روی جا چراغی میگذارند. چراغ چار شاخه ای.

جمله سازی با چار شاخه

💡 چرا میوه آرد یکی همچو مشک برابر یکی شاخه ها گشته خشک

💡 نیکوان را رهنمایی می‌کنم شاخه‌های خشک را بر می‌کنم

💡 گر از سموم حسام تو بودش اندیشه نمی شکست به هم شاخه های خرم را

💡 بسیار پرید تا که آخر از شاخه به شاخه‌ای پراندت

💡 سرو خوش رفتار بالایت کجاست شاخه ی شمشاد رعنایت کجاست

هنگام یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز