پیش خرید کردن

لغت نامه دهخدا

پیش خرید کردن. [ خ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیش خر کردن. خرید پیش از موعد مقرر و تغییر بها.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آنکه از پیش چیزی را خریداری کرده باشند خریده داشتن قبل از موعد مقرر و تغییر بها.

جمله سازی با پیش خرید کردن

سری که خاک درش را به صد سجود خرید نمی خرد ز نسیم بهار رعنایی
نقد شاعر در خور بازار نیست نان به سیم نسترن نتوان خرید
این قدر تعظیم دینشان را خرید کز مری آن دست و پاهاشان برید
هیچکس در هیچ سودا اینچنین سودی نکرد عشق و آزادی خریدی دین و دل بفروختی
آنکو نه خاک درگه جانان به جان خرید او را به هیچ باب معامل نیافتند