پیش انگاشت

فرهنگستان زبان و ادب

{presupposition} [زبان شناسی] آنچه گوینده آن را دانش مشترک بین خود و شنونده فرض می کند

جمله سازی با پیش انگاشت

امينى هواخواه على عليه السلام بود و خود مى دانست كه على عليه السلام او را به شهرخويش فرا خوانده است از اينرو ملامت سرزنشگران و كوردلان را به هيچ انگاشت و زيرلب زمزمه مى نمود:
یک روز گرانجان و سبکسار نبودست آنکس که مر او را سبک انگاشت گران اوست
چون از سره بدل نتوانست فرق کرد انگاشت زان اوست بیک وزن و یک عیار
به دشواری می‌توان انگاشت که رشته دیگری بتواند آن دگرگونی ژرفی را که فلسفه در دیدگاه دانش‌پژوه پدیدار می‌کند پدیدآورد.
آدم انگاشت به لطف ملکوتم شیراز که چنین سرو و سمن داشت، سرانداز به من
«میان دو نگره که توان توصیف و پیش‌بینی یکسانی دارند، ساده‌ترین را بگزین.» در این‌جا منظور از «ساده‌ترین» نگره، نگره‌ای است که کم‌ترین انگاشت‌ها در آن به کار رفته باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سعادت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
مسافر یعنی چه؟
مسافر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز