نیم پیشه

لغت نامه دهخدا

نیم پیشه. [ ش َ / ش ِ] ( ص مرکب ) کم مایه. ( آنندراج از فرهنگ بدر چاچی ).

فرهنگ فارسی

کم مایه.

جمله سازی با نیم پیشه

فکر دنیا ره ندارد در حریم اهل دل جغد ماتم پیشه در باغ ارم نامحرم است
چه‌کارست امل پیشه را با قیامت به هر جا رسی پیشتر رفته‌باشی
باشد هوس نه عاشقی یا از برای شهرتی رعنای عاشق پیشه را چاک ار به پیراهن فتد
ای پسر نیز مرا سنگدل و تند مخوان تندی و سنگدلی پیشه تست ای دل و جان
غلام عشق شو کاندیشه این است همه صاحبدلان را پیشه این است
می نالم و نگذاردم انصاف که گویم با دل شدگان یار ستم پیشه جفا کرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
حلما
حلما
اعتبار
اعتبار
فال امروز
فال امروز