نای نبرد

لغت نامه دهخدا

نای نبرد. [ ی ِ ن َ ب َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کرنای جنگ را گویند. ( آنندراج ). شیپور. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کرنای جنگ را گویند شیپور.

جمله سازی با نای نبرد

نبرد همت‌کس از تلاش‌گوی تسلی بیفکنید درتن ره شر بریدهٔ ما را
بیامد که جوید ز ایران نبرد سر هم نبرد اندر آرد بگرد
نیا را روانه سوی پارس کرد که آساید از رنج راه و نبرد
ندارم سواری ورا هم نبرد از ایران نیارد کس این کار کرد
که در روم آباد خسرو چه کرد همی آشتی نو کند گر نبرد
فرزین عزم را روزی که زین کند در عرصه نبرد رو بهر کین کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت