هر چند یکدو روز ز گلزار مکرمت دورم فکند و بر سر آن خارها نهاد
ز روح القدس دوش کردم سؤالی که از مکرمت چیست کاو حد ندارد؟
دریای مکرمت دنیای معدلت گیهان منزلتگردون اقتدار
مکرمت کن که بگذرد همه چیز مکرمت پایدار در دنیاست
مردمی را زتست خون در رگ مکرمت را زتست جان در تن
آن نوح مکرمت که دم ذوالفقار او طوفان نمود دو لب خونفشان گشاد