مژگانی فلج

فرهنگستان زبان و ادب

{cycloplegic} [علوم پایۀ پزشکی] ویژگی فرد مبتلا به مژگانی فلجی؛ مربوط به مژگانی فلجی

جمله سازی با مژگانی فلج

تیغ مژگانی‌که عالم بسمل نیرنگ اوست گر نپردازد به خونم خون من درگردنش
چاره ی زخم دلم مرهم عیسی نکند خنجری نیست مرا چاک جگر، مژگانی ست
مشق راحت نیست مژگانی‌ که می‌آرم بهم بی‌رخت خط می‌کشد بر لوح هستی خامه‌ام
بمزدقان برو ای باد مژگانی بر که ترکی از تو همه فارس را مسخر ساخت
اسیر از تیر مژگانی چنین عاجز شدم ور نه ز تیر آه من افلاک جوشن‌پوش می‌گردد
ز صد مستی قناعت کرده‌ام با یاد مژگانی دماغ‌گردن مینا بلند است از رگ تاکم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال شمع فال شمع فال میلادی فال میلادی فال ابجد فال ابجد