فرهنگستان زبان و ادب
{dispersing prism} [فیزیک- اپتیک] منشوری که نور مرکب را به اجزای آن تجزیه کند
{dispersing prism} [فیزیک- اپتیک] منشوری که نور مرکب را به اجزای آن تجزیه کند
منشوری که نور مرکب را به اجزای آن تجزیه کند.
💡 از نورش آفتاب اگر مقتبس شود منشور حسن او نشود در کسوف طی
💡 منشور حسن اگر نه لب دلربای تست طغرای ابرویش ز چه بر سر کشیدهای
💡 که حوران و قصوران نور او بود تو گوئی سر بسر منشور او بود
💡 در حضرت سلطان معانی به حقیقت بردیم مثال خود و منشور گرفتم
💡 خورشید یک ستاره ندارد بهمرهی منشور بی کسوف و زوالست از ازل