منذر اکبر

لغت نامه دهخدا

منذر اکبر. [م ُ ذِ رِ اَ ب َ ] ( اِخ ) منذربن حارث بن جبله، از ملوک بنی جفنه یا غسانیان است که بعد از پدر خود به سلطنت پرداخت و پس از وی نعمان به فرمانروایی رسید. ( از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 262 ). رومیها بدو بدگمان شدند و او را گرفته به جزیره سیسیل تبعید کردند و در آنجا بود تا بمرد. ( تاریخ اسلام تألیف فیاض چ 3 ص 41 ). رجوع به همین مأخذ و تاریخ گزیده چ لیدن ص 231 شود.

جمله سازی با منذر اکبر

1 - جمله (انما انت منذر و لكل قوم هاد) چگونه مى تواند پاسخ كافران نسبت بهتقاضاى معجزه بوده باشد.
بل عجبوا ان جاءهم منذر منهم فقال الكافرون هذا شى ء عجيب
وزان پس فرستاده اندر نهفت ز بهرام چندی به منذر بگفت
چنین گفت منذر به ایرانیان که خواهم که دانم به سود و زیان
چو بشنید منذر که خسرو چه گفت برخساره خاک زمین را برفت
ازان کرده‌ام دست منذر پناه که هرگز ندیدم نوازش ز شاه