مزرعه ٔ اقامیر
فرهنگ فارسی
جمله سازی با مزرعه ٔ اقامیر
مزرعه خاص او است؛ اوج ره کهکشان برزگر گندمش؛ وهم کواکب شمار
هر تخم که در مزرعه عمر فشاندیم حیرت درویدیم و بحسرت نگریدیم
در سوزش دل کوش که در مزرعه امکان تخمی که شود سوخته از خاک برآید
مُلکِ این مزرعه دانی که ثباتی ندهد آتشی از جگرِ جام، در املاک انداز
سرمایه کرامت کن وانگاه به غارت بر بر خرمن ما برقی بر مزرعه باران شو