لنگه گوش

لغت نامه دهخدا

لنگه گوش. [ ل ِ گ َ ] ( اِ مرکب ) قسمی بادام در جهرم ( ده سانتی متر درازی پوست آن است ).

فرهنگ فارسی

قسمی بادام در جهرم

جمله سازی با لنگه گوش

سوکلا در آب‌های جنوبی ایران در سراسر دریای عمان و بخش خاوری خلیج فارس تا بندر لنگه پراکنش دارد.
سنگ سیاه، روستایی در دهستان دژگان بخش مهران شهرستان بندر لنگه در استان هرمزگان ایران است.
سابقه استفاده از مزیت‌های تجاری لنگه به عنوان بندر به دوره هخامنشیان برمی‌گردد، روزگاری که بندر گوگانا (نام قدیمی لنگه) به عنوان یکی از بندرهای اصلی بازرگانی خلیج فارس در ایران باستان شناخته می‌شد.
دابی، جن خانگی در اولین حضورش در کتاب تالار اسرار، در عمارت اربابی لوسیوس مالفوی جن خانگی و خدمتکار آن خانواده بود. اما در پایان آن کتاب، با حقهٔ هری پاتر، لوسیوس ناخواسته به دابی یک لنگه جوراب داد، که حکم آزادی او بود.
شکل ظرف دله قهوه را به صورت یک نماد فرهنگی در کشورهای عربی و همچنین در اهواز، آبادان، شادگان، سوسنگرد، حمیدیه، خرمشهر و ملاثانی وقشم و لنگه وعسلویه به صورت نمادی در ابعاد بزرگتر در میدان شهر نصب شده‌است.
بوجبرائیل، روستایی در دهستان مقام بخش شیبکوه شهرستان بندر لنگه در استان هرمزگان ایران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال امروز فال امروز فال زندگی فال زندگی فال تخمین زمان فال تخمین زمان