قلاب بدنه

فرهنگستان زبان و ادب

{body hook} [علوم و فنّاوری غذا] بخشی از لبۀ بدنه که در درز مضاعف درگیر می شود
{mooring dog,mooring staple} [حمل ونقل دریایی] میلۀ آهنی محکم و ستبری که در نزدیکی خط آب به بدنۀ کشتی وصل شده است و می توان طناب های مهار را به آن بست

ویکی واژه

میلۀ آهنی محکم و ستبری که در نزدیکی خط آب به بدنۀ کشتی وصل شده است و می‌توان طناب‌های مهار را به آن بست.

جمله سازی با قلاب بدنه

چو سوی نظم مجرد نظرکنی بینی که نظم من زر پاکست و نظم او قلاب
همچو قلابان بر آن نقد تباه نقره می‌مالند و نام پادشاه
ماهی بحر حقیقت تشنهٔ قلاب نیست هرزه بر زانو سرت را نقطهٔ نون می‌کنی
دل مرا در پیری از قهر الهی می‌تپد تا قدم قلاب شد تن همچو ماهی می‌تپد
من چه خاشاکم، که در بحر فلک ماه تمام ز اشتیاق ماهی سیمین او قلاب شد
بنفشه زان در آب انداخت قلاب که ماهی‌بد ز عکس بید در آب