قاسم اباد اسماعی

لغت نامه دهخدا

( قاسم آباد اسماعی••• ) قاسم آباد اسماعیل خان. [ س ِ دِ اِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود. در 4هزارگزی جنوب قلعه نو و هزارگزی شوسه شاهرود به گرگان. جلگه، معتدل، دارای 135 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بن شن و میوه جات است. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

جمله سازی با قاسم اباد اسماعی

به پیش قاسم بی‌دل، که بحر جرعه اوست ز جام باده و پیمانهٔ که می‌پرسی؟
هرکسی را نام ده در خورد او، ای قاسمی نام عشق لاابالی «اعجب العجاب » ده
باده ام دادی و دل بردی و جان افزودی قاسمی حلقه بگوشان ترا حلقه بگوش
گر بدان خانه رسی وز تو سؤالی پرسند قاسم، از دیده بگو، قصه نادید مگو
قاسم از عشق تو مستست و در آن رو شده حیران زلف از چهره برانداز و جهانی بفتن ده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پاداش یعنی چه؟
پاداش یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز