غلاف تمام ریخت کوژ

فرهنگستان زبان و ادب

{holomorphically convex hull} [ریاضی] فرمول دار متـ. غلاف تمام ریخت محدب

جمله سازی با غلاف تمام ریخت کوژ

عمر گفت: پس او را از فرماندهى لشكر عزل كن ! وابوبكر گفت: شمشيرى را كه خداوندبر سر اينان برّان نموده من به غلاف نمى كشم !!
نقل است كه چون (ابوفراس ) آن قصيده را گفت چونكه در زمان تسلط و خلافت بنىعباس بود، امر كرد لشكر را كه شمشيرها را بكشند و از غلاف و پانصد شمشير در يارىاو كشيده شد، آنوقت در ميان لشكر، شروع كرد بخواندن قصيده مباركه كه مطلعش اين است:
بیا که پرده برانداختم ز صورت حال من آن نیم که سخن در غلاف خواهم گفت
بت پرست مزبور هم شمشير را به دست او داد. ابوبصير آن را از غلاف در آورد و بالابرد و با يك ضربت، طرف را به خاك و خون افكند. سپس به نفر دوم حمله برد، ولى اوگريخت و نزد پيامبر آمد.
چون رستم از غلاف برآورد گاوسار چون حیدر از نیام برآهیخت ذوالفقار
برق شمشیر تو هرگه جهد از ابر غلاف لشکر خصم ترا وعده باران بلاست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پومپویر
پومپویر
حوصله
حوصله
دودول
دودول
مودت
مودت