عرب بکر

لغت نامه دهخدا

عرب بکر. [ ع َ رَ ب َ ک ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اربعه پایین ( سفلی ) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر، 550 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و خرما و لیموست. شغل اهالی زراعت و باغبانی است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان اربعه پایین ( سفلی ) بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد در ۹٠ کیلومتری راه عمومی زاخرو - هنگام جلگه و گرمسیر ۵۵٠ تن سکنه آب از قنات محصول غلات خرما لیمو شغل زراعت و باغبانی.
دهی است از دهستان اربعه پایین بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد ناحیه ایست جلگه و گرمسیر

جمله سازی با عرب بکر

آن شنیدی که در عرب مجنون بود بر حسن لیلی او مفتون
موسم عید است و اطفال عرب جملگی اندر نشاط و در طرب
آن عرب را کرد از فاقه خلاص داد بخششها و خلعتهای خاص
کنون از عرب نام تو کم کنم نشاط و سرور تو ماتم کنم
بگشتی در اطراف بازار و کوی به رسم عرب نیمه بر بسته روی