طلب مواثبه

لغت نامه دهخدا

طلب مواثبه. [ طَ ل َ ب ِ م ُ ث َ ب َ / ب ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) مواثبه در لغت بمعنی مسارعت است از وثوب و طلب مواثبه در نزد فقیهان عبارت از طلبیدن شفیع شفعه را در مجلسی که در آن به بیع آگاه شده است و وجه تسمیه آن این است که بر غایت تعجیل دلالت کند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

مواثبه در لغت بمعنی مسارعت است از وثوب و طلب مواثبه در نزد فقیهان عبارت از طلبیدن شفیع شفعه را در مجلسی که در آن به بیع آگاه شده است و وجه تسمیه آن اینست که برغایت تعجیل دلالت کند.

جمله سازی با طلب مواثبه

💡 شاعرى، يكى از اميران خراسان را هجا گفت. امير او را طلب كرد و شاعر گريخت.

💡 7 - ديدم مردم در طلب رزق و جمع مال بسيار تلاش مى كنند و خود را بزحمت مى اندازند درحالى كه شنيدم خداوند فرمود:

💡 تو در مصر طلب همچون زلیخا منتظر بنشین که شاید یوسف مقصود باشد کاروانی را

💡 جمله بی‌مرادیت از طلب مراد تست ور نه همه مرادها همچو نثار آیدت

💡 از جبهه واکرده طلب حاجت خودرا چون غنچه نشکفته سرراه سحر گیر

💡 قبل از روز جمعه پسر عمويم نزد من آمد و طلب مرا پرداخت، به او گفتم: (چطور شد كهآنهمه نزد تو آمدم، طلب مرا نمى دادى، ولى اكنون خودت آمدى پرداختى ؟).