لغت نامه دهخدا
صیغ عقود. [ ی َ غ ِ ع ُ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) رجوع به صیغالعقود شود.
صیغ عقود. [ ی َ غ ِ ع ُ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) رجوع به صیغالعقود شود.
💡 4- اوامر مذهبى در سراسر قلمرو امير جارى بود و معاملات و عقود مذهبى نافذ بود.
💡 معناى (عقد) و وجوهى كه در بيان مراد از عقود در (اوفوا بالعقود) گفتهشدهاست
💡 آفرینش را عقود گوهر نظمش و شاح و آب حیوان را سواد خطه ی خطش زهاب
💡 خدود لاله رویان، در عقود لولوی لالا اگر خواهی بیا بنگر، عذار لاله وشبنم
💡 چو زر گر در حساب آری زمانی نفس ظالم را عقود لؤلوی رحمت کنی توفیر در طاعت
💡 بررسى و ريشه يابى انعقاد عقود و معاهدات (به معناى اعم ) بين اشخاص