صفحۀ بالایی چشمی ـ گوشی

هنوزم می دهد زحمت میان سرو بالایی هنوزم می شود رغبت کنار سیم سیمایی

مرا تلق خاطر به سرو بالایی است که بنده ی قد او هر چه سرو بر لب جوست

جوی خون گر رود از دیده، به دامان شاید که به رفت از نظر سرو سهی بالایی

گرچه دست سرو کوتاه است از دامان گل سرو بالایی که ما داریم سر تا پا گل است

سرو را، پیش قدت، منصب بالایی نیست ماه را، با رخ تو، دعوی زیبایی نیست

درد بالای تو چینم، که از آن بالاتر نتوان گفت، که در بزم فلک، بالایی است