صحبت یساول

لغت نامه دهخدا

صحبت یساول. [ ص ُ ب َ ی َ وُ ] ( اِ مرکب ) شخصی باشد که عصای نقره و طلا یا چماق و عصا بدست در محفل ایستاده میباشد و این نسبت سایر اهتمامیان معتبرتر و سردار آن را میرتوزک گویند:
در مجلسی که یار تو صحبت یساول است
مهر منیر بوته تیر تغافل است.میرزا زکی ندیم.شاهان هند را میرتوزک سه قسم می باشند: اول و دوم و سوم و هر کدام بجای خود امیر است امارتبه اولین بالاتر و صحبت یساول تابع آن و روز دیوان عام صاحب نسق و میراهتمام همین میر توزک اول میباشد. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

( اسسم ) شخصی که عصای نقره و طلا یا چماق و عصا بدست در محفل می ایستد.

جمله سازی با صحبت یساول

شاه اسماعیل فرمان داد که دست راست شیبک خان را نزد رستم روزافزون حاکم وقت مازندران ببرند. درویش بیگ یساول مأمور بردن آن شد و هنگامی که پیش رستم رسید، آن دست را بر دامن او انداخت و گفت:
تپه یساول ۵ مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بویین زهرا، بخش آبگرم، روستای شاخدار واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۳۲۳۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویش یعنی چه؟
رویش یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز