صبح البزوی

لغت نامه دهخدا

صبح البزوی. [ ] ( اِخ ) قطعه ای از رشته جبل شراه که امتداد آن از جزیرةالعرب است و متصل بشام و مصر باشد. ( نخبة الدهر دمشقی ص 22 ).

فرهنگ فارسی

قطعه ای از رشته جبل شراه که امتداد آن از جزیره العرب است و متصل بشام و مصر باشد

جمله سازی با صبح البزوی

💡 هر صبح کآفتاب رخت سر زند ز جیب گر من چو صبح چاک زنم جیب جان چه عیب

💡 مست شبانه بود همام از شراب عشق آن صبح‌ها که طینت آدم سرشته‌اند

💡 دارد (سحاب) ره به تو اما بصد امید صبح آمد ار به کوی تو نومید شام رفت

💡 3 - ساعات منع عبور و مرور از ساعت 21 تا 5 صبح روز بعد تعيين مى گردد...)

💡 می چکد «ترکی» ز هجران بت سیمین بدن اشک سیمین بر رخ همچون زرم، شب تا به صبح

💡 ای از پی وجود تو اجسام را نظام اجرام در سجود وجود تو صبح و شام