شونده چولا

لغت نامه دهخدا

شونده چولا. [ دِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش آستارای شهرستان اردبیل و دارای 108 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

جمله سازی با شونده چولا

مساءله - صورت عقد بيمه به صورتهاى مختلفى انجام مى پذيرد مثلا بيمه شونده مىگويد بعهده من فلان مقدار است كه در فلان زمان از قرار ماهى فلان مقدار بدهم و درمقابل هر خسارتى كه به مغازه من از طريق آتش ‍ سوزى و يا سرقت كه وارد شود جبراننماييد و طرف قبول كند.
نصب کمربند ایمنی، یکی از گام‌هایی بود که برای کمتر کردن آسیب‌های ناشی از برخوردهای شدید برداشته شده‌است. قسمت‌های مچاله یا جمع شونده جلو و عقب خودرو برای جذب انرژی‌های مرگباری طراحی شده‌اند که در یک تصادف ایجاد می‌شوند. تست تصادف برای بررسی عملکرد تجهیزات و طراحی خودرو به کار می‌روند.
در سال ۱۸۳۹ دستیار برزلیوس، کارل گوستاو موساندر سریا را با گرم کردن نیترات و حل کردن محصول در نیتریک اسید جدا کرد. او نام اکسید نمک حل شونده را لانتانا نهاد. برای او سه سال دیگر زمان برد تا بتواند لانتانای خالص و دیدیمیا را جدا کند. دیدیمیا که دیگر با تکنیک مساندر قابل جدایش نیست، ترکیبی از اکسیدهاست.
میز اکثراً به همراه صندلی به کار برده می‌شود. رویهٔ برخی از میزها دارای لولا بوده و باز و بسته می‌شوند و گاهی قابل تنظیم نیز هستند برخی از میزها نیز دارای قطعاتی جدا شونده هستند. تعدادی از میزها کوچک و تا شو بوده و قابل حمل کردن هستند. میزهایی نیز در هواپیماها و بعضی خودروها در پشت صندلی تعبیه شده‌است که بسیار کوچک هستند و برای غذا خوردن در این مکان‌ها به کار می‌روند.
نمونه مادهٔ آنالیز شونده در فرایند است. ممکن است از یک ترکیب تشکیل شده باشد یا مخلوطی از ترکیبات باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال چای فال چای فال راز فال راز فال ابجد فال ابجد