عبارت شناخته آمدن به معنای شناخته شدن، کسب معرفت یا آشکار شدن است و زمانی به کار میرود که چیزی یا کسی برای دیگران واضح و مشخص گردد. این عبارت از ترکیب شناخته، صفت مفعولی از فعل شناختن و آمدن به معنای ظهور یا تحقق یک حالت تشکیل شده و به فرآیند شناسایی و آشکار شدن اشاره دارد. این اصطلاح بیشتر در متون کهن فارسی، به ویژه در نثرهای تاریخی و عرفانی، مشاهده میشود. به عنوان مثال، در جمله این چند نکته از مقامات میر مسعود... اینجا نبشتم تا شناخته آید، نویسنده با استفاده از این عبارت هدف خود را بیان میکند: نوشتن این نکات به منظور آن است که جایگاه میر مسعود برای همگان روشن شود. این ترکیب گاهی در شعرهای کلاسیک نیز به کار رفته و بار معنایی طی شدن مسیر شناخت را منتقل میکند. برای بررسی بیشتر میتوان به آثار نثر دوره صفوی یا متون عرفانی مراجعه کرد.
شناخته امدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه شناخته امدن
بنال پیش درش، خسروا، که آن سلطان شناخته ست که این ناله گدای من است
از آن زمان که چپ و راست را شناخته ام به غیر داغ ندیدم به دست خود درمی
نمی شناسمت ای فتنه جو نمی دانم کجا شناخته آن چشم می پرست مرا