شاه تراش

لغت نامه دهخدا

شاه تراش. [ ت َ ] ( نف مرکب ) آنکه مردی را بشاهی از میان قوم بردارد. آنکه بی سابقه و مقدمتی تنی را بشاهی نشاند. آنکه به نیرو و نفوذ کلام هر که را خواهد بشاهی نشاند. کسی که با نفوذ و سیاست خود هر کس را بخواهد شاه سازد. ( از فرهنگ نظام ).

جمله سازی با شاه تراش

این نوع ماشین تراش برای آموزش و تراش کارهای کوچک مورد استفاده قرار می‌گیرد و به همین دلیل در این دستگاه انتقال حرکت به‌صورت چرخ تسمه‌ای انجام می‌شوند. دو نوع «ماشین تراش کوچک رومیزی» و «ماشین تراش کوچک پایه‌دار» در آن‌ها رایج است. این ماشین‌ها عموماً از نظر قیمت نسبت سایر ماشین‌ها ارزان‌تر هستند.
مردم سختکوش این دیار از دیر باز از بهترین استادان سنگ تراش کشور پرهنر ایران بوده‌اند.
نقش اغیار و خیال یار از دل بر تراش کین تجلی را دل پاک قلندر میکشد
زمردها به روش‌های دیگری نیز تراش داده می‌شوند؛ به عنوان مثال اگر که کریستال‌های خام حاوی ادخال و ناپاکی‌های فراوانی باشد، تراش دامله را برای آن در نظر می‌گیرند (تراشی است به صورت نیمکره که با قاعده‌های دایره یا بیضی انجام می‌شود و بیشترین کاربرد را جهت انگشتری دارد).
آجر آب‌ساب آجری است که پس از تراش آن در آب می‌خیسانند و کناره آن را به وسیلهٔ ماسهٔ بادی یا گَرد آجر و گاه با گل رس یا اخرا می‌سایند. این روش به نما جلوه می‌دهد ولی توان آجر را از بین می‌برد. رونق این شیوه بیشتر مربوط به دوران صفویه به بعد است. نمونهٔ این کار را در گنبد سلطانیه سراغ داریم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه فال مکعب فال مکعب فال ورق فال ورق