سپهره بند

لغت نامه دهخدا

سپهره بند. [ س ِپ ِ رَ / رِ ب َ ] ( اِ مرکب ) طلسم و جادو را گویند. ( برهان ). از لغات دساتیری است. رجوع به فرهنگ دساتیر و رجوع به سپهربند شود.

جمله سازی با سپهره بند

حمله در گرد و هم فتنه هنوز بند عزم تو کرده کوهش کاه
جهان تست در دست خسی چند کسان او به بند ناکسی چند
تو را گر زهم بگسلم بند بند نباشد مرا کشتنت سودمند
شاد دمی کان شه من آید خندان باز گشاید به کرم بند قباها
سرت را در آرم به خم کمند کنم دست و پایت به آهن به بند
ناله بلبل دلسوخته در بند قفس صبحدم موسم گل سوی گلستان که برد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دپارتمان
دپارتمان
معلق
معلق
آب و آتش
آب و آتش
گی خار
گی خار