زینب الغزیه

لغت نامه دهخدا

( زینب الغزیة ) زینب الغزیة. [ زَ ن َ بُل ْ غ َزْ زی ی َ ] ( اِخ ) بنت محمدبن محمدبن احمد الغزی. زنی شاعر و فاضل و اهل علم و صلاح بود و برپدر و برادرش قرائت کرد. و مولد و وفاتش دمشق ( 910 - 980 هَ. ق. ) بود. ( از اعلام زرکلی ) ( از الاصابه ).

فرهنگ فارسی

بنت محمد بن محمد بن محمد بن احمد الغزی. زنی شاعر و فاضل و اهل علم و صلاح بود و بر پدر و برادرش قرائت کرد و مولد و وفاتش دمشق بود.

جمله سازی با زینب الغزیه

💡 در پیش چشم زینب محزون دل کباب از سم اسب جسم حسین توتیا نمود

💡 آه کز کرب و بلا زینب محزون تا شام همسفر با پسر سعد بد اختر گردید

💡 چون دید احوال حسین بی‌معینش را زینب طلب کرد از نجف باب غمینش را

💡 حسین (ع) و براز تیغ کین چاک چاک چرا زینب(س) از غم نگردد هلاک؟

💡 چون به گوش زینب آمد آن صدا گفت کای جان ها تو را از جان فدا