زوال پذیرفتن

لغت نامه دهخدا

زوال پذیرفتن. [ زَ پ َ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) نیست شدن. ازمیان رفتن. ( فرهنگ فارسی معین ). فانی شدن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده قبل و زوال و ماده بعد شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نیست شدن از میان رفتن.

جمله سازی با زوال پذیرفتن

💡 رهایی میل جنسی است که براساس فیلیا قرار دارد. یعنی دوستی صمیمانهٔ غیرجنسی بین دو نفر. فیلیا را نمی‌توان به عجله واداشت بلکه رشد کردن و پرورش یافتن آن به زمان نیاز دارد. پرورش عشق تدریجی بین خواهر و برادرها یا بین دوستان همیشگی نمونه‌ای از فیلیاست. فیلیا به جز پذیرفتن فردی که برای ما عزیز است، بودن با او و خوشحال کردن او، ما را به چیز دیگری ملزم نمی‌کند. فیلیا، دوستی در ساده‌ترین حالت است.