زنهار یافتن

لغت نامه دهخدا

زنهاریافتن. [ زِ ت َ ] ( مص مرکب ) امان یافتن. پذیرفته شدن امان خواهی کسی. در پناه و امان شدن. رجوع به زنهار و زینهار و دیگر ترکیبهای این دو کلمه شود.

جمله سازی با زنهار یافتن

💡 به این عشرت دهان زخم دل خندان نمی بودی اگر غیرت نمی بستی لب زنهاری ما را

💡 دگر به صیدِ حرم تیغ برمکش، زنهار وز آن که با دلِ ما کرده‌ای پشیمان باش

💡 به جان آمد دلم، ای جان، ز دست هجر بی‌پایان ندارم طاقت هجران، به جان، زنهار، دستم گیر

💡 امام على (ع ) مى فرمايند: زنهار، در تربيت و سازندگى خويشتن تلاش كن زيرا خداوندراهى را كه بروى برايت روشن ساخته است و آينده رفتن تو را مشخص و تبيين فرمودهاست.

💡 اى فرزند! زنهار كه تجبر و تكبر و فخر مكن كه مجاور شيطان شوى در جهنم، بدان كهخانه آخر تو قبر خواهد بود.

💡 نسازد برق بی زنهار خشک و تر جدا از هم هوس را کی زعشق آن غمزه بیباک می داند؟