رفتگی خورنده
ویکی واژه
جمله سازی با رفتگی خورنده
دریغا که از همه جانب بساحت حق راه است و هیچ رونده نه، بستان عزت پر ثمار لطایف است و خورنده نه، همه عالم پر صدف دعوی است و یک جوهر معنی نه، همه عالم یوسف دلبرست و یعقوب دلشده نه:
چون حاتم برفت، جماعتى زنان كه در جوار او بودند، به اسم غمخوارگى در آمدند وگفتند: حاتم برفت، تو را نفقه نگذاشت. گفت: غم مخوردى. انه كان آكلاللرزق و ما كان رازقا. حاتم روزى خورنده بود نه روزى دهنده.
از کوههای مهم آن، کوه دوقلو دو برادران (بلندترین قله ح ۹۲۱، ۲ متر) و قرِه گُوزیل قَرِلان (بلندترین قله ح ۴۲۰، ۲ متر) است. در این شهرستان غارهایی وجود دارد، از جمله: گاوخور/ گاوخُل (خل در اصطلاح محلی: سوراخ)، علی خورنده، و اَمْجَک.
هر دو نمکهای آرسنیک (اسید) و آهک (بازی)، خورنده هستند و برای همین، آمیختهشان، خاصیت شدید خورندگی دارد. آرسنیک بسیار سمی و کشنده است و برای همین، واجبی به عنوان مادهٔ آرایشی سمی بهشمار میآید.
همه ی اسیدهای قوی خورنده و سمی اند ولی برخی اسیدهای ضعیف با آنکه اسید ضعیف اند ولی بسیار خورنده و خطرناک اند مانند : HF هیدروفلوئوریک اسید.
با توجه به نفوذ کند این آلیاژها، از آنها به عنوان پوششهای مانع نفوذ استفاده میشود. مطالعات اخیر همچنین نشان دادهاست که تعدادی از آنها قادر به مقاومت در برابر طیف وسیعی از محیطهای خورنده حتی در دماهای بالا هستند.