نورالدوله بن بهرام بلک

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَلَک، یا بُلُک، نورالدولة بن بهرام بن اَرْتُق (مق ۵۱۸ق /۱۱۲۴م )، از امرای طبقه نخست آل ارتق (ه م ) و از فرماندهان مسلمان در جنگ های صلیبی بوده است.
نخستین بار از بلک در وقایع سال ۴۸۹ق /۱۰۹۶م به عنوان فرمانده سپاه شهر سَروج در کرانه فرات وسطی یاد شده است. گفته اند که چون بدرفتاری پیش گرفت، اهالی شهر بر ضد او سر به طغیان برداشتند؛ بلک از بالدوین حاکم رُها و فرمانده صلیبیان برای سرکوب مردم کمک خواست و بالدوین نیز موافقت کرد؛ اما از دیگر سوی، مردم شهر به بَلدوک پیغام فرستادند و او را به آنجا فراخواندند. به روایت ابن شداد بدرفتاری بلک با مردم سبب شد تا اهالی سروج از بالدوین برای ضبط ولایت دعوت کنند. از این رو، بلک ناگزیر به فرار شد و ظاهراً در سال بعد این ولایت را از دست داد. بعدها در ۴۹۴ق /۱۱۰۱م بلک موفق شد بار دیگر بر سروج غلبه یابد. سپس در ۴۹۷ق بر عانه و حدیثه نیز سلطه یافت، اما در همین زمان صلیبیان سروج را از دست وی خارج ساخته بودند.
مأمور حفظ امنیت راه بغداد - ایران
در ۴۹۸ق بلک به فرمان عمویش ایلغازی، حاکم ارتقی عراق مأمور حفظ امنیت راه بغداد - ایران در برابر تاخت و تاز کردها و ترکمانان شد. و توانست امنیت را در این نواحی برقرار سازد. سپس در ۵۰۳ق /۱۱۰۹م در لشکرکشی ایلغازی بر ضد معین الدین سقمان (سکمان ) قطبی، امیر اخلاط شرکت جست. این نبرد به اسارت بلک انجامید؛ اما دیری نگذشت که سقمان درگذشت و بلک آزاد شد. مدتی بعد، وی ناحیه پالو در کرانه فرات شرقی مرادصو را اشغال کرد و سپس مادر طغرل ارسلان، پادشاه خردسال سلجوقی ِ ملطیه را به همسری خویش درآورد و اتابک شاهزاده جوان شد. وی که با این وصلت نیرومند شده بود، توانست بر خرپوت غلبه یابد. این ناحیه تا ۵۰۹ق /۱۱۱۵م مقر اصلی او بود. همچنین دست اندازی های بلک به قلمرو مِنگوجک در نواحی شمالی، او را به جنگ با این امیر و متحدش گَوْرَس واداشت. بلک آنان را مغلوب ساخت (۵۱۲ق ) و قلمرو خود را توسعه داد.
نواحی تصرف بلک
بلک در ۵۱۴ق /۱۱۲۰م بر عفراس رومی یورش برد و او را اسیر کرد و بسیاری از سپاهیانش را به قتل رساند. سپس در ۵۱۶ق در نزدیکی سروج صلیبیان را شکست داد و بعضی از امرای آنان چون جوسلین را به اسارت درآورد. سپس به پیکار بالدوین دوم، پادشاه بیت المقدس رفت (۵۱۷ق /۱۱۲۳م ) و در کَرکَر واقع در ساحل فرات او را شکست داد و به اسارت درآورد. ناتوانی بدرالدوله عبدالجبار ابن ارتق، پسر عموی بلک و حاکم حلب در برابر صلیبیان سبب شد تا بلک او را برکنار کند و خود حکمرانی حلب را برعهده گیرد و بر حران نیز مستولی گردد. وی در همین سال باره را نیز به تصرف خویش درآورد و اسقف این ناحیه را اسیر کرد. در این وقت خبر رسید که بالدوین و جوسلین و اسرای رومی در خرپوت برخی از سپاهیان او را فریفته، و بر آن جا مستولی شده اند. او ناگزیر بازگشت و بسیاری را - بجز بالدوین و برخی سرکردگان رومی - به قتل رساند و جوسلین موفق به فرار شد.
سرانجام
...

جمله سازی با نورالدوله بن بهرام بلک

با طولانی شدن اقامت طغرل در بغداد و وارد آمدن خساراتی بر مردم شهر توسط لشکر وی، خلیفهٔ عباسی درخواست ترک بغداد را برای طغرل مطرح کرد و طغرل نیز با آگاهی از اوضاع موصل و رویدادها، در سال ۴۴۸ ه‍.ق و پس از سیزده ماه بغداد را ترک کرد. لازم است ذکر شود که در طی این مدت، روابط و رایزنی‌های خلیفه و طغرل به وسیلهٔ وزیران صورت می‌پذیرفت و آنان با یکدیگر ملاقات حضوری نداشتند. طغرل و سپاهش با غارت آبادی‌هایی که در مسیرشان واقع بود، به تکریت رسیدند و پس از اظهار اطاعت حاکم آنجا نسبت به طغرل و پیوستن یاقوتی، برادرزادهٔ طغرل، به او، وی راهش را به سمت موصل ادامه داد و آنجا را متصرف شد. پس از مدت کوتاهی، نورالدوله بن دبیس و قریش بن بدران به اطاعت طغرل درآمدند و طغرل نیز در مقابل، قلمروی آنان را به خودشان واگذار کرد. طغرل تصمیم‌گیری دربارهٔ بساسیری را بر عهدهٔ خلیفه دانست و خود را از این کار برکنار داشت. از سوی دیگر، بساسیری نیز پس از پیوستن متحدانش به صفوف طغرل، با سپاهیانش به رحبه رفت. مدتی بعد نورالدوله و قریش در اثر هراس از ابراهیم ینال، متواری شده و به ارسلان بساسیری پیوستند، اما با بی‌توجهی او روبرو شدند. سرانجام نورالدوله به سمت قلمرو خود مراجعت کرد، اما قریش و فرزندش در خدمت ارسلان باقی ماندند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال تاروت فال تاروت فال انبیا فال انبیا فال سنجش فال سنجش