لغت نامه دهخدا خلدوش. [خ ُ وَ ] ( ص مرکب ) مانند بهشت. بهشت گون: بنگه تیر ازو شود روضه صفت بتازگی خرگه ماه ازو شود خلدوش از منوری.خاقانی.
جمله سازی با خلدوش شیر از که از آب و هوا خلدوش است دیریست که از زمانه در گیر و کش است خلدوش با هر خوشی نزدیک و از هر رنج دور عیش موجود اندر او چون در ارم غلمان و حور