رشوه ستدن

لغت نامه دهخدا

رشوه ستدن. [ رِش ْ / رُش ْ وَ / وِ س ِ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) رشوه گرفتن. پاره گرفتن. اخذ رشوت. ( یادداشت مؤلف ). ارتشاء. ( مصادر اللغه زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به رشوت گرفتن و رشوه گرفتن شود.

فرهنگ فارسی

رشوه گرفتن. پاره گرفتن. اخذ رشوت

جمله سازی با رشوه ستدن

رشوه دادیمش ز عمر، ار مردنش دادی امان ور پذیرفتی فدا، پیشش فدا کردیم جان
شما مدرسه مى رويد، معلّم خودتان را ملتفت باشيد در صراطِ مستقيم باشد. اگر معلّم رابا رشوه و غيررشوه منحرف كردند ديگر كار بچّه ها زار است، چرا؟
همزمان خبر رشوه‌گیری فرماندار و یکی از بازرسان انتخابات اوضاع را متشنج کرد.
نه ربا نه رشوه نه مال یتیم ووقف خوردم زاهد از می بیش از این ما را مکن بدنام دیگر
۱ دینامو تفلیس پس از تلاش ناموفق برای رشوه دادن به داور در دور رفت و گزارش به یوفا، از مسابقات کنار گذاشته شد.
گفتم، چو رشوه بود و ریا مال و زهدشان، «ای کردگار باز به چه مبتلا شدم؟»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطلقه یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز