رستم بن مهرهرمز

لغت نامه دهخدا

رستم بن مهرهرمزد. [ رُ ت َ م ِ ن ِ م ِ هَْ، هَُ م ُ ] ( اِخ ) از متکلمان سیستان و معاصر یزید و عبداﷲ زبیر بوده است. دیدار او با عبدالعزیزبن عبداﷲبن عامر کریز و سخنان حکمت آمیزش در تاریخ سیستان ص 104 ضبط است. رجوع به سبک شناسی ج 1 ص 54 و تاریخ سیستان ص 104 شود.

جمله سازی با رستم بن مهرهرمز

بدو گفت رستم که ای زن چبود مگر اهرمن رستخیزت نمود
زلف چون چوگان رستم در مصاف تیر مژگان ناوک افراسیاب
سیاوش جهاندار و پرمایه بود ورا رستم زابلی دایه بود
چو رستم بیامد مرا پای نیست جز از رفتن از پیش او رای نیست
دل پهلوان زان سخن شاد گشت ز اندیشهٔ رستم آزاد گشت
هم از رستم و زال و آن دودمان کز آن گونه پیروز و بخت جوان