رای مخدوش

فرهنگستان زبان و ادب

رأی مخدوش
{spoiled ballot, spoilt vote} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] برگۀ رأیی که برخلاف ضوابط یا به شکلی نادرست در صندوق انداخته باشند و قابل شمارش نباشد

جمله سازی با رای مخدوش

و نيز تعبير به (خير) ممكن است به اين نكته هم اشاره داشته باشد كه انفاقها بايداز هرگونه منت و آزار و كارهايى كه حيثيت اشخاص مورد انفاق را مخدوش مى كند، بركنارباشد به طورى كه بتوان به عنوان خير مطلق از آن ياد كرد.
سونیا بالاسانیان، از جمله نخستین هنرمندانی بود که توجه مخاطبان غربی را به چادر جلب کرد. در مجموعه «روزهای سیاهِ سیاه»، وی زنانی را به تصویر می‌کشد که چهره‌هایشان در فضایی از ترس و وحشت با حجاب مخدوش و سانسور شده‌است. ارائه این کارها در هنگامی که جنگ ایران و عراق به تازگی به پایان رسیده بود، توجه بسیاری را به شرایط اجتماعی ایران جلب کرد.
پول بی‌پشتوانه دارای این برتری نسبت به پول کالایی است که در صورت مخدوش شدن آن دولت صادرکننده پول هنوز آن را قبول می‌کند. به‌طور مثال می‌توان اسکناس دارای پارگی را با اسکناس نو تعویض نمود ولی مشابه چنین کاری در مورد پول کالایی وجود ندارد.