لغت نامه دهخدا
أرقت بذی الاَّرام و هناً و عادنی
عدادالهوی بین العناب و حثیل.
قال ذوالاَّرام حزن ُ به آرام ُ جمعتها عاد علی عهدها. و قال ابوزیاد: و من جبال الضباب ذات آرام، قُنَّة سوداءُ فیها یقول القائل:
خلت ذات آرام و لم تخل عن عصر
و اقفرها من حلّها سالف الدهر
و فاض اللّئآم و الکرام تَغیضوا
فذلک حال الدهر ان کنت لاتدری.