درب الشقاقین
فرهنگ فارسی
جمله سازی با درب الشقاقین
ای سپهر عزت و رفعت که جا دارد همی گر بگویم هست کیوان چاکر دربان تو
فلک درگه شهنشاها، ملک دربان خداوندا به افسر یک نظر بنگر ز عفو و فضل بی پایان
همه ی اهل سخن را شه حاتم دربان خلعت و نعمت بخشیده فزون از حد و مر
هر گه که خمش باشم من خم خراباتم هر گه که سخن گویم دربان خراباتم
سر فرازد آسمان گر بر میان خویشتن آن کمر بیند که دربان تو دارد برمیان
ایشان مقیم در حرم وصل ماندهاند ما سعی میکنیم و به دربان نمیرسیم