دانش سنج

لغت نامه دهخدا

دانش سنج. [ ن ِ س َ ] ( نف مرکب ) که دانش سنجد. که علم بقیاس آرد. که سنجش علم کند. نقاد دانش. ناقد علم و معرفت. || ( اِ مرکب ) میزان و اندازه سنجش دانش. که بدان علم و فضل کس اندازه گیرند. که بدان معیار دانش و معرفت کنند.

فرهنگ عمید

آن که میزان و اندازۀ علم و دانش کسی را بسنجد، سنجندۀ دانش، آن که سنجش علم کند.

فرهنگ فارسی

که دانش سنجد که علم بقیاس آرد

جمله سازی با دانش سنج

به دانش برد رنج بهتر که آز نگیردش اندازه اندر نیاز
ای مست غفلت آخر تا چند لطف دانش در عالم حقیقت هشیار و نکته دان باش
سنین عمرش چهارده بود به چرخ دانش دو هفته مه بود
از دیدن او زنده شود هوش به دانش وز خدمت او تازه شود طبع به‌ کردار
بخشش یم به بر بخشش او باشد خرد دانش چرخ بر دانش او باشد کم
مگر جهل درداست و دانش دواست که دانا چنین از جهالت بری است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت