دانش اور

لغت نامه دهخدا

( دانش آور ) دانش آور.[ ن ِ وَ ] ( نف مرکب ) آورنده دانش. حامل علم. عرضه کننده دانش و علم و فضل. عالم. دانشمند:
آن دانش آوری که رزین فهم فیلسوف
در بحر دانشش نتواند زدن شنا.اسدی.

فرهنگ عمید

( دانش آور ) آورندۀ دانش، دانشمند، عالم.

فرهنگ فارسی

( دانش آور ) آورند. دانش

جمله سازی با دانش اور

نبیره که از جان گرامی‌تر است به دانش ز جاماسپ نامی‌تر است
در ملک جهان دیدهٔ نُه چرخ ندیده چون‌ دانش تو شیخی ‌و چون بخت تو شابی
آلن ووگل مربی موسیقی و از نوازندگان ابوای کلاسیک و دانش‌آموختگان دانشگاه هاروارد اهل ایالات متحده آمریکا است.
چنین یافه ها را سراینده اند که بر هیچ دانش نه پاینده اند
یک معلم در یک مدرسهٔ نخبگان با پنج دانش‌آموز رابطه برقرار می‌کند، که چرخشی تکان‌دهنده به خود می‌گیرد.
از ایشان جز از کام و رامش نبود کسی را چنان رای و دانش نبود
شکر ربوده حلاوت ز منظر شکرینش گهر گرفته طراوت ز طبع جید دانش
اَگنی که او را اترون به وجود آورده، همهٔ دانش‌ها را می‌داند. او پیک ویوَسوَنت دوست یکدل یَمَه شده‌است.