داماز دوم
جمله سازی با داماز دوم
اول صبح دوم، آخر دوران شب است هله عید آمد و روزی خوش و وقتی عجب است
همه وقت عارفان را نظرست و عامیان را نظری معاف دارند و دوم روا نباشد
یکسره صبح دوم آینه بر کف بتاخت شست به ماورد طل سرمه ز چشم جهان
مگر ز روی و لب و کوی او به رشک درند یکی بهشت و دوم کوثر و سوم حورا
از یک ابرو دهیم دل که ببخشم جانت چون رضای دوم انباز نیاید، چه کنم؟