دققه

لغت نامه دهخدا

( دققة ) دققة. [ دَ ق َق َ ] ( ع اِ ) ج ِ داق. ( منتهی الارب ). آشکارکنندگان عیوب مردمان. ( از اقرب الموارد ). رجوع به داق شود.

جمله سازی با دققه

همشهری دیگر متون، به نام کاپیلوس در سال ۳۳۴ ق. م دورهٔ ۷۶ ساله که ۴ برابر دورهٔ ۱۹ ساله متون بود را به وجود آورد؛ زیرا در دورهٔ ۱۹ ساله متون مدت زمان یک سال شمسی تقریباً سی دققه طولانی‌تر از اندازهٔ حقیقی آن بود و یک دوره ۵۰ ساله نزدیک به یک شبانه روز می‌شد اما در متد دوره‌ای ۷۶ ساله، ۷۶ سال اختلاف متد متون به یک شبانه روز می‌رسید و اگر از ۷۶ سال یک روز کم می‌شد طول سال شمسی به ۳۶۵ روز و ۶ ساعت می‌رسید و طول ماه قمری هم به ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و ۳۵ ثانیه کمتر می‌شد که از طول حقیقی یک ماه قمری ۲۲ ثانیه بیشتر است. در این اصلاحیه ابتدای دوره سال ۳۳۰ ق. م با سال سوم از المپیاد دوره ۱۱۲ برابر بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اعتلا
اعتلا
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
ذکر یا حمید الفعال ذالمن
چیپ
چیپ
ارکان
ارکان