خوش مطلع

لغت نامه دهخدا

خوش مطلع. [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ل َ ] ( ص مرکب ) شعر یا کلامی که خوب آغاز شود.

فرهنگ فارسی

شعریا کلامی که خوب آغاز شود

جمله سازی با خوش مطلع

مطلع الفجر می‌تواند از ۱۰۰ فرکانس مختلف در باند وی‌اچ‌اف استفاده نماید و همچنین این رادار توانایی دارد تا در محیط‌هایی با نویز جمینگ نیز به فعالیت و عملکرد خود ادامه دهد.
چو روی دولت او تازه ‌کردم این مطلع که گنج مدح و ثنا را بدو گشایم در
هان اى مردم نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم. آگاه باشيدكه امر مهمى پيش آمده است و من مى خواهم شما را از آن مطلع سازم.
وى مطلع شد كه در طاقچه ى آن قرآن گذاشته اند، شب تا صبح دست به سينه براىاحترام قرآن، و در برابر آن ايستاد. مى گويند: علت سلطنت او و فرزندانش، در اثرهمان احترام بود!
جز به آن مطلع انوار که دید و که شنید که بود مهر درخشنده قرین با مه نو
مطلع شدن حضرت ابراهيم عليه السلام بر مصايب امام حسين عليه السلام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انسجام یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز