خرس گنده
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خرس گنده
چون ز سینه، آب دانش، جوش کرد نی شود گنده، نه دیرینه، نه زرد
چون تو بسی خورده است این گنده پیر از چه نشستی تو بدین ایمنی؟
تا کی ازین گندهپیر، شیر توان خورد سرد بود لامحاله هر چه بود سرد
بس غدایی که ز وی دل زنده شد چون بیامد در تن تو گنده شد
گفت دانستم ترا از وی بدان از تو جان گندهست و از یارت دهان
هین فسون گرم دارد گنده پیر کرده شاهان را دم گرمش اسیر